روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه...

ساخت وبلاگ
بهار ماه‏ ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می‏ شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می‏ تابد ولادت رسول اکرم (ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک‏ ترین خلق به خدا در این ماه بوده است. حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت (ع) مبارک باد. روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : ماه هاي بهار,ماه های بهار,ماه های بهار میلادی, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

- چقدر عمر خوشی هام کوتاه شده...  ته ته اش یه روز میشه بدون نگرانی و دغدغه صبح رو به شب رسوند... - دلم نمی خواد از یاس و ناامیدی بنویسم وقتی پر میشم از دل نگرانی. اینکه چی میشه؟ چی پیش میاد... دلم می خواد به روزهایی از زندگی برسم که پر باشم از امنیت... امنیت مالی... امنیت کاری ... امنیت عاطفی... برای رسیدن به این امنیت باید مصمم تر باشم و عمیقا باور کنم که میشه... که شدنی هست... که من می تونم و موفق میشم... - باید تمرین کنم تا یاد بگیرم به جای غصه خوردن برای فرصت های از دست رفته به این فکر کنم که چه فرصت هایی رو هنوز دارم و نباید از دستشون بدم... روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

بعدازظهر امروز با مامان رفتیم سینما و سلام بمبئی دیدیم. بعد از خوندن این نقد  دلم خواست برم فیلم سلام بمبئی رو ببینم با اینکه دیگه داستان فیلم و فهمیده بودم و منتقد گرامی پایان داستان را گفته بود، تصمیم گرفتم برم سینما و البته نقد زیبای امیر قادری  هم کمک کرد که خیلی زود این تصمیم اجرایی بشه و این شد که با اینکه امیلی نیومد دوتایی با مامان رفتیم سینما فرهنگ و سلام بمبئی رو دیدیم. مامان پایان فیلم رو دوست نداشت و گفت این فیلم رو نمیشد توی خونه ببینم... خب جدیدا روحیه ی مامان خیلی حساس شده و اصلا تحمل غم و تلخی و بیماری رو نداره و پایانِ سلام بمبئی چیزی نبود که مامان دوست داشته باشه .... در رابطه با سلام بمبئی نظرم کاملا موافق امیر قادری هست... فیلمی پر از رنگ و عشق و ستایش زندگی و بازی فوق العاده خوب دیا میرزا... من که عاشق این دختر شدم بس که دوست داشتنی بود... به امیلی می گفتم به خاطر بازی خوبش می تونم دوباره برم سلام بمبئی رو ببینم... اصلا از همون جایی که علی گذاشت و رفت فبلم، فیلم شد!  روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

قبل تر ها اعتماد به نفس بهتری داشتم... اعتماد به نفسی که کاملا مشهود بود و خیلی ها هم بهم میگفتن ... اما الان؟ میگن خودکرده را تدبیر نیست... میدونم بیشتر به خاطر رنگ قرمز این هفته است... می دونم به خاطر آبان و آذری بود که تا الان پر از سردی و نزول برام بوده و هست... دغدغه ی پرداخت اقساط بانک... 5ام، 10 ام، 15 ام، 28 ام... وام هایی که با کلی خون جگر و بهر 100 امید گرفتیم برای زدن به زخم زندگی و جبران ضررها با بهره های نجومی از بانک های مملکتی که ادعای اسلامی بودن داره... خسته ام... خسته ی کم امید! تا کی باید صبرکنم؟ چقدر باید صبر کنم؟ پاییز داره تموم میشه... میگن جوجه رو آخر پاییز میشمرن... پاییز به روزای آخرش داره میرسه... کمتر از دو هفته از پاییز مونده...   دو قدم مانده که پاییز به یغما بروداین همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد......دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟ روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : خسته ام ولی خوابم نمیبره,خسته ام و تنها,خسته ام ویسگون, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

امشب با امیلی سریال  Friends رو تموم کردیم. فکر میکنم از اوایل سال پیش بود که شروع کردیم با امیلی دیدن Friends رو و تا فصل 6 خیلی خوب رفتیم جلو ولی یه دفعه نمیدونم چی شد که نشد تمومش کنیم تا همین چند هفته ی پیش که دوباره شروع کردیم و فصلِ 7 و 8 و 9 و 10 رو این بار بدون هیچ وقفه ای تموم کردیم و چقدر هم خوب بود هرچند که فصلِ آخرش تقریبا همه چیزش رو اعصابم بود و همش منتظرِ قسمت آخرش بودم تا ببینم بالاخره چی جوری ماجرای راس و ریچل و تموم می کنند به خصوص از وقتی که امیلی بهم گفت به هم میرسن ولی فکر نکنم عروسی کنن!!! چون توی عکس ها، عروسی ریچل رو ندیدم! عکسِ عروسی فیبی بود ولی ریچل رو ندیدم و خب همین کافی بود که من با یه غمی که خیلی جاها به خصوص سیزن 9 بغضی هم میشدم قسمت به قسمت برم جلو و دیگه نه فقط به برد پیت که به راس هم مرتب بگم خاک بر سرت!!!   سریال Friends سریالِ فوق العاده ای که نه یه دفعه که میشه چندبار دید و با اینکه 22 سال از شروع پخشِ فصلِ اولِ سریال میگذره هنوز هم میشه دید و لذت برد و حتی از رابطه های بین شخصیت های داستان، چیزهای خوبی هم یاد گرفت. بخصوص که اگه کمی دقت کنیم ویژگی روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : friends,friends cast,friendship, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

- دوباره و دوباره تصمیم اشتباه گرفتم و فقط نگاه کردم و حالا در وضعیتی گرفتارم که کاری نمیتونم انجام بدم و باید آرزو کنم که یه راه فرار باز بشه  و با یه ضرر خیلی سنگین ته مانده ی دارایی ام رو توی این سه ماهی پایانی به امید جبران خسارت مجددا وارد چرخه ی بازارِ کار کنم! فعلا نفسم بند اومده و امیدوارم این راه فرار باز بشه... که اگه نتونم تا 6 دی ماه از این شرایط خارج بشم کلا همه چیز رو از دست دادم.... این جاست که حتی رسیدن به 30 درصد پول و تحمل ضرر 70 درصدی خیلی شیرین تر از به فنا رفتن و نابودی داشته های آدم میشه...  - هیچ داشته ای بالاتر از دلی بزرگ و قلب بخشنده نیست ... دلی بزرگ که می تونه برای همه آرزوهای خوب بخواد و از خوشی و پیشرفت بقیه عمیقا احساس خوشحالی داشته باشه و هیچ چیزی هم بدتر از طمع و تنگ نظری نیست ... از احساسِ زرنگی... از عجله زیاد... که می تونه خیلی راحت دودمان آدم رو به باد بده!!!  و درکنارش ناشکری کردن و قانع نبودن... - خدایا کمک کن قدر داشته هامونو بدونیم و کمکمون که ببینیمشون! چشم هامون رو بینا کن... خدایا تو بزرگی و بخشنده و مهربان و به همه چیز توانا ... نگاهت همیش روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

یلدای 95 سوت و کور تر از هر سال داره تموم میشه... پاییز هم گذشت ... 

     30و3 سالگی هم به ماه آخر رسید و فصلی تازه داره شروع میشه...

به امید روزهای خوب و پر از موفقیت




روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : خداحافظ پاییز,خداحافظ پاییز من,خداحافظ پاییز سلام زمستان, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19

صدای بارون... بوی بارون... به هفتمین شبِ زمستون روح و طراوت بخشیده ... چقدر دلم تنگ شده بود برای این هوا و شب های بارونی ... خدا رو هزار مرتبه شکر برای این برکت و نعمتی که داره میباره ...  صدای بارون حتی وقت هایی مثلِ الان که پر از ترس و تردید و نگرانی هستم، حالم رو بهتر میکه... اصلا صدای بارون یعنی صدای امید ... بوی بارون یعنی بوی امید... خدای شب های بارونی و پر امید زمستونی رو بیشتر و بیشتر کن و برسونمون به اسفندی که بوی سبزی و بهار رو میده و با جوانه هایی که نوید بخش سالی نو، پر از امنیت و آرامش خاطر هست... - روزهای سختی رو دارم میگذرونم... ضررهای سنگین و بدهی و عقب افتادن اقساط وام های بانکی... بی ثباتی بازار و بالا رفتن نرخ دلار و ... آینده ای نا معلوم ...  - دیشب امیلی میگفت حالا که کاری از دستت بر نمیاد حداقل درست دعا کن! که همه چیز دستِ خداست ...- تاریخِ اومدن عمو هم معلوم شد...  روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 16:19